"قطعیت در پیشبینی" از ویژگیهای پزوهشگری و مهندسی نیست و چنین ادعایی بیشتر به قلمرو فال بینی تعلق دارد. اگرچه پژوهشگران نیز از واژه "پیشبینی" استفاده میکنند، اما اصول کارشان با غیبگویی فالگیران بیگانه است. آیندهنگاری علمی نه بر ابهام و حدس، بلکه بر سناریوهای روشن، مفروضات شفاف و مدلهای احتمالاتی استوار است. مرز میان پژوهش و خیالپردازی را تسلط بر علم احتمالات، شفافیت پیشفرضها و اتکا به برآوردهای تخصصی تعیین میکند. با این حال، تجمیع دانش تخصصی بهتنهایی دقت آیندهنگاری را تضمین نمیکند. فهم روندهای کلان (مگاترندها) و تحلیلهای بینبخشی نیز ضرورت دارد؛ یعنی شناخت نیروهای عمیقی که بهتدریج مسیر اقتصاد، فرهنگ، جامعه و زیستبوم یک کشور را بازآفرینی میکنند.
درک توازن ژئوپلیتیک برای شناسایی نیروهای زیست بومی در صنعت خودرو حیاتی است، زیرا هر آشفتگی سیاسی میتواند سرمایهگذاری و افق توسعه را دگرگون سازد. مگاترندها جریانهای بلندمدتی هستند که فراتر از رویدادهای روزمره، آینده را شکل میدههند. شناسایی آنها تصمیمگیری را از سطح واکنش انفعالی به کنش آیندهنگر ارتقا داده و زمینه را برای بهرهبرداری راهبردی از چالشها و فرصتها فراهم میآورد.
موازنه قدرت جهانی نیز در حال انتقال است. شرق، بهویژه چین و اقتصادهای نوظهور آسیایی، به محور جدید رقابت و تقاضا تبدیل شده، درحالیکه غرب با بدهیهای انباشته و رکود نسبی دستوپنجه نرم میکند. پیامدهای بازگشت حمایتگرایی و شکنندگی زنجیرههای تأمین جهانی، بر تمام راهبردهای صنعتی سایه افکنده است. مواجهه آگاهانه با چنین روندهای کلانی، تحلیل آینده خودروسازی را به سطحی ارتقا میدهد که نیازمند "خرد راهبردی" است.
شتاب نوآوری فناورانه، صنعت جهانی خودرو را پیوسته دگرگون میکند. این تحول، فقط تابع تکنولوژی نیست بلکه حاصل همگرایی فناوری، اقتصاد و ژئوپلیتیک است. آینده خودروسازی نه در یک فناوری منفرد، بلکه در گذرگاه تلاقی الزامات زیستمحیطی، چرخههای نوین انرژی، نوآوریهای دیجیتال و تنشهای ژئوپلیتیک شکل میگیرد؛ بستری که در آن تعاریف قدرت، الگوهای حمل و نقل، رفاه و سازماندهی شهری بازنویسی میشود. همزمان، تحولات جمعیتشناختی، تغییر ارزشها و بازآرایی ساختارهای اقتصادی-اجتماعی، محصولات خودروسازان را تحت تأثیر قرار میدهد.
آیندهنگاری ابزاری برای سازگاری منفعلانه نیست، بلکه امکان شکلدهی فعال به آینده را فراهم میکند. خودروسازان امروز باید نقشها و ساختارهای خود را پیوسته بازتعریف کنند، زیرا آینده هیچ بنگاه و برندی تضمینشده نیست. در عصری که مقیاس و اعتبار برند تاریخی دیگر برای بقا کافی نیست، برندگان کسانی هستند که میان میراث صنعتی خود با چابکی و تابآوری پیوندی هوشمند برقرار سازند. موفقیت از آن نوآوران منزوی نخواهد بود، بلکه به ائتلافهای کارآمدی تعلق دارد که با دوراندیشی، تحولات جهانی و محلی را رصد میکنند.
آنچه میتوان با اطمینان گفت این است که پیشبینی قطعی آینده غیرممکن است، اما فهم روندهای غالب، ابزاری کلیدی برای حکمرانی و راهبری است. آینده صنعت خودرو جهانی صرفاً در گرو "ساخت خودرو" نیست؛ این صنعت یکی از مهمترین میدانهای تقابل میان تنشهای سیاسی، زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی است. درک این پیچیدگی، تحلیل صنعت را از نگاهی تکبعدی به دانشی راهبردی برای دستیابی به توسعه عادلانه ارتقا میدهد.
برای درک سناریوهای پیش روی خودروسازی ایران، مطالعه همزمان وضعیت اقتصاد خودمان و چین، آمریکا و اروپا، پویاییهای ژئوپلیتیک جهانی و قواعد نوین تجارت بینالملل الزامی است. این مهم نیازمند پژوهشهای میانرشتهای در حوزه صنعت، اقتصاد و ژئوپلیتیک است؛ دانشی که نیاز آن سالها تحت فشار سیاسی داخلی برای تولید "محصول به هر قیمتی" دفن شده بود. امروز، صنعتگر ایرانی باید تابآوری و نوآوری فن آوری را دو روی یک سکه بداند تا بتواند بقا و رشد را بهصورت همزمان سیاستگذاری کند.
آینده صنعت ایران، آینهای از اراده و هوشمندی امروز کل زیست بوم ما برای ساختن فردایی متفاوت خواهد بود. تحقق آینده ای درخشان و عبور از چالشهای مسیر، تنها با گام برداشتن در راهی حسابشده، همراه با جسارتی ستودنی ممکن میشود؛ اراده ما، تضمین این تحول است.
این نوشتار به صورت مصاحبه کامل در روزنامه صمت چاپ- ۹ مهر ۱۴۰۴ به چاپ رسیده است.
علی میرزایی سیسان
وبسایت | اینستاگرام | واتساَپ | تلگرام | آپارات | یوتیوب | احمد فرهادی