قرارداد ال۹۰؛ دریچه‌ای که می‌توانست صنعت خودروی ایران را جهانی کند

 

تحلیل صنعت خودرو در ایران بدون بررسی قرارداد ال۹۰ (لوگان) تحلیلی ناقص است. این قرارداد نه صرفاً یک پروژه تولید خودرو، بلکه نقطه‌ای استراتژیک در تاریخ صنعتی کشور بود؛ نقطه‌ای که می‌توانست صنعت خودرو را از یک بازار بسته، مونتاژ محور و داخلی، به بازیگری در زنجیره جهانی خودرو تبدیل کند. در اوایل دهه ۱۳۸۰، صنعت خودروی ایران به سقف توان خود در چارچوب مدل‌های قدیمی رسیده بود. پلتفرم‌های فرسوده، وابستگی شدید به بازار داخل، نبود استانداردهای صادراتی، و فاصله معنادار با فناوری روز جهان، همگی نشانه‌هایی از یک بن‌بست ساختاری بودند. در چنین شرایطی، قرارداد ال۹۰ با رنو، فرصتی نادر برای شکستن این بن‌بست به شمار می‌رفت.

 

ال۹۰؛ بیش از یک خودرو

لوگان قرار نبود «یک خودرو ارزان» باشد. آنچه اهمیت داشت، مدل همکاری بود: انتقال فناوری، استاندارد سازی زنجیره تأمین، الزام به کیفیت جهانی، و مهم‌تر از همه، اتصال صنعت خودروی ایران به شبکه تولید و صادرات رنو. برای نخستین‌بار، صحبت از پلتفرمی مشترک بود که ایران می‌توانست نه‌فقط مصرف‌کننده، بلکه تولیدکننده قابل اتکا برای بازارهای منطقه‌ای و جهانی باشد. این قرارداد به‌درستی بر توسعه قطعه‌سازی، افزایش عمق ساخت داخل، و شکل‌گیری یک زبان مشترک فنی با خودروسازان بین‌المللی تأکید داشت. چنین الگویی، دقیقاً همان مسیری است که کشورهایی مانند ترکیه، رومانی، مراکش و حتی چین در مقاطعی طی کردند و امروز از ثمرات آن بهره می‌برند.

 

اما چرا این دریچه بسته شد؟

مسئله ال۹۰ نه فنی بود و نه حتی اقتصادی؛ سیاسی و گفتمانی بود. فضایی شکل گرفت که در آن، قرارداد نه به‌عنوان یک فرصت صنعتی بلندمدت، بلکه به‌عنوان «نماد واگذاری»، «ضد خودکفایی» یا «تهدید تولید ملی» معرفی شد. نقدهایی که بسیاری از آن‌ها بر پایه مقایسه‌های نادرست، سوء برداشت از مفهوم انتقال فناوری، یا نگاه کوتاه‌مدت به قیمت خودرو مطرح می‌شد.

در این میان، نباید از یک واقعیت مغفول ماند و آن اینکه هیچ صنعت خودرویی در جهان بدون عبور از دوره همکاری‌های عمیق بین‌المللی به بلوغ نرسیده است. خودکفایی، محصول تعامل هوشمندانه است، نه انزوا. نقدهای غیرمنصفانه، فضای رسانه‌ای ملتهب، فشارهای سیاسی، و تغییرات مدیریتی پیاپی باعث شد پروژه‌ای که نیازمند ثبات، صبر و اجماع ملی بود، به پروژه‌ای پرحاشیه و نیمه‌دفاعی تبدیل شود. رنو که قرار بود شریک توسعه باشد، به مرور به یک «تأمین‌کننده محتاط» تقلیل یافت و فرصت ورود پایدار ایران به زنجیره جهانی تولید خودرو، عملاً از دست رفت.

 

نتیجه‌ای که امروز می‌بینیم

امروز، پس از گذشت نزدیک به دو دهه، صنعت خودروی ایران همچنان با همان چالش‌های ساختاری دست‌وپنجه نرم می‌کند: بازار محدود داخلی، کیفیت ناپایدار، صادرات ناچیز، و وابستگی مزمن به سیاست و حمایت دولتی. در این میان، تجربه ال۹۰ بیش از آنکه یک شکست باشد، یک درس تاریخی است؛ درسی درباره هزینه فرصت‌هایی که به دلیل نگاه‌های احساسی، شعارزده و کوتاه‌مدت از دست می‌روند. بازخوانی منصفانه این تجربه، نه برای حسرت خوردن، بلکه برای آینده ضروری است؛ چرا که بدون پذیرش این واقعیت، هر تلاش تازه‌ای برای تعامل جهانی، محکوم به تکرار همان سرنوشت خواهد بود.

 

وب‌سایت  |  اینستاگرام  |  واتس‌اَپ  |  تلگرام  |  آپارات  |  یوتیوب  |  احمد فرهادی 

۰
از ۵
۰ مشارکت کننده

​آخرین مطالب