مرحوم عبدالحسین نوایی استاد تاریخ جمله تاثیرگذاری داشت که آن را همیشه تکرار میکرد میگفت: اگر بپذیریم تاریخ درس عبرت است؛ خواندن صفحه اول کتاب تاریخ برای هر کسی کافیست! اما صد افسوس که تاریخ نمیخوانیم و اگر هم بخوانیم عبرت نمیگیریم! در جایی دیدم که نوشته بود ۷۰ درصد مشکلات يک سازمان تكرارپذير هستند. این بدان معناست که اتفاقاتی که امروزه در سازمان ما رخ میدهد قبلاً به صورت دیگر رخ نموده است. چرا که همه ما بر بستری فرهنگی مشترک قرار داریم و از یک اتمسفر مشترک تنفس میکنیم.
به گمان من توسعه یافته یافتگی صنعتی بر دو پایه مهم تفکری بنا میشود؛ نخست کتابت فکری و دیگری گفتگوی فکر! اگر خوب نگاه کنیم میبینیم که صنعتی به بزرگی صنعت خودرو از همین دو عامل در رنج است. فقر گفتگو و فقر کتابت!
متاسفانه در صنعتی به بزرگی خودرو، مستندسازی تجارب هنوز جایگاهی در قدوقامت این صنعت پیدا نکرده است. از سوی دیگر هم به چند سبب گفتگو در میان صنعتگران خودرویی کم رنگ است و همین یکی از عوامل باز شدن دریچهای نقد بیمحابا بر پیکره صنعت خودروست. صنعتی که قادر نباشند در فضای درون خود گفتگو برقرار نماید و نقدهای خود را در آینه خودش ببیند؛ مجبور خواهد شد صدایش را فضای بیرون صنعت بلندتر کند و همین فرصت کافی در اختیار رقبای این صنعت قرار خواهد داد تا بر آن بتازند.
فرایند نگارش کتاب «منت از امید»
اوایل سال ۱۳۹۹ بود که مهندس دارا غزنوی با من تماس گرفتند، توافق کردیم خاطرات ایشان را مستند کنیم. کار با جلسات منظم گفتگویی آغاز شد به نظرم حدود ۸ ماه زمان برد تا خاطرات ایشان را ضبط کنیم؛ همزمان با ضبط خاطرات فرآیندهای پیاده سازی و تنظیم خاطرات را هم پیش بردیم؛ هر چه بود در اواسط سال پیش کتاب را برای اخذ مجوز ارشاد راهی این وزارتخانه کردیم؛ پس از انتظار دو ماهه، کتاب با ۳۵ مورد اصلاحی به دستمان رسید؛ تیغ اصلاحات همه چیز را در بر گرفته بود از مطالب بسیار معمولی تا مطالب کمتر معمولی! اصلاحات انجام شد و کتاب به ارشاد رفت؛ پس از دو سه ماه انتظار این بار با ۲۵ مورد اصلاحی برگشت! اصلاحات اعمال شد و دوباره به ارشاد تقدیم گردید و برای بار سوم به ۱۵ مورد رسید! و در نهایت بعد از برگزاری چند جلسه در ارشاد و اعمال پارهای دیگر از اصلاحات بلاخره کتاب در تابستان ۱۴۰۲ مجوز نشر گرفت.
درست که کتاب از در طول دو سال شکل گرفت!
درست که چند بار زیر تیغ ارشاد جراحی شد!
درست که مجبور بودیم برخی از نامها را با اختصار یاد کنیم!
اما آنچه پدید آمد کتابت یک رشته از خاطرات یا به تعبیر بهتر عینی کردن دانش ضمنی بود؛ دانشی که به ما نشان میدهد خیلی از چیزهای که ما اکنون آنها را معتبر میدانیم در طول زمان اعتبار خود را از دست میدهند!
دانشی که میگوید خودتان را زودتر اثبات کنید.
زودتر «معنایی» متولد کنید.
دانشی که میگوید به چیزی دل نبندید، حتی به «امید»
دانشی که میگوید از کسی منت نگیرید، حتی از «امید»
واتساپ: «به نام اخلاق»
تلگرام: «اخلاق و تولید»
اینستاگرام: «احمد فرهادی»
احمد فرهادی: ۰۱-۰۹-۱۴۰۲