اخلاق در دل بحران اقتصادی؛ یک بحث لوکس یا ضرورتی حیاتی؟

در روزهایی که ارزش پول ملی تضعیف می‌شود، بازارهای مالی بی‌ثبات‌اند، آینده اقتصادی مبهم است و بخشی از کسبه و فعالان اقتصادی از سر اعتراض، کرکره مغازه‌های خود را پایین می‌کشند، سخن گفتن از «اخلاق در اقتصاد» در نگاه نخست شاید غیرواقع‌بینانه، لوکس یا حتی بی‌ربط به نظر برسد. اما اگر صادقانه و دقیق‌تر نگاه کنیم، خواهیم دید که ماجرا درست برعکس است: اخلاق در چنین زمان‌هایی نه یک بحث حاشیه‌ای، بلکه یکی از نیازهای اصلی اقتصاد و جامعه است.

اقتصاد بدون اعتماد نمی‌چرخد؛ این یک گزاره اخلاقی نیست، یک واقعیت تجربی و تاریخی است. هر جا اعتماد عمومی فرو می‌ریزد، رفتارهای اقتصادی به سمت احتکار، سوداگری، فرار از تولید، کاهش همکاری اجتماعی و گسترش بی‌ثباتی سوق پیدا می‌کند. اخلاق، قبل از هر چیز، ستون اعتماد است: صداقت در سیاست‌گذاری، شفافیت در تصمیم‌ها، پرهیز از فریبکاری و پذیرش مسئولیت در برابر مردم. هر جا اخلاق تضعیف می‌شود، اعتماد آسیب می‌بیند و هر جا اعتماد آسیب ببیند، اقتصاد فرسوده می‌شود.

 

 

نکته مهم این است که وقتی از اخلاق در اقتصاد سخن می‌گوییم، مراد اخلاق به معنای «موعظه به مردم» نیست؛ اخلاق در وهله اول خطاب به سیاست‌گذاران، مدیران اقتصادی و صاحبان قدرت تصمیم‌گیری است. اخلاق یادآور می‌شود که هیچ تصمیم اقتصادی نباید جدا از عدالت، کرامت انسانی و پاسخگویی باشد. اخلاق از مردم نمی‌خواهد سکوت کنند و صبر پیشه سازند؛ اخلاق از صاحبان قدرت می‌خواهد مسئول‌تر، شفاف‌تر و پاسخگوتر باشند.

واقعیت این است که بخش قابل توجهی از بحران‌های اقتصادی، صرفاً حاصل خطاهای فنی نیست؛ ریشه‌های جدی اخلاقی دارد. رانت، فساد، تصمیم‌های غیرشفاف، کوتاه‌مدتی در سیاست‌گذاری، منافع‌گرایی گروهی و ضعف پاسخگویی، همگی مفاهیمی اخلاقی‌اند که پیامدهای اقتصادی پیدا می‌کنند. بنابراین، بدون بازسازی اخلاقی در حکمرانی اقتصادی، هیچ برنامه اصلاح اقتصادی ـ حتی اگر از نظر فنی صحیح باشد ـ پایدار نخواهد ماند.

از سوی دیگر، اخلاق اقتصاد را دوباره «انسانی» می‌کند. در دوران بحران، خانواده‌ها تحت فشارند، امنیت روانی جامعه کاهش می‌یابد و نگرانی آینده، بر زندگی روزمره سنگینی می‌کند. یادآوری اخلاق به این معناست که هر سیاست اقتصادی با زندگی واقعی مردم گره خورده است؛ با سفره‌ها، اعتمادها و کرامت انسان‌ها. اقتصادی که از اخلاق تهی شود شاید به رشد عددی برسد، اما نه آرامش اجتماعی می‌آورد، نه اعتماد عمومی ایجاد می‌کند و نه توسعه پایدار رقم می‌زند.

پس امروز اگر پرسیده شود در زمانی که بازارها ملتهب‌اند و نارضایتی‌ها جدی است، «آیا سخن گفتن از اخلاق در اقتصاد ضرورتی دارد؟» پاسخ روشن است:

اخلاق نه زینت گفت‌وگوهای دانشگاهی است و نه موضوع فرعی دوران رفاه؛ اخلاق شرط بازسازی اعتماد، پیش‌نیاز کارکرد درست اقتصاد و بنیان هر حرکت پایدار برای عبور از بحران است.

اقتصاد برای آنکه راهی به آینده بگشاید، بیش از هر زمان دیگری به اخلاق نیاز دارد.

 

وب‌سایت  |  اینستاگرام  |  واتس‌اَپ  |  تلگرام  |  آپارات  |  یوتیوب  |  احمد فرهادی 

۰
از ۵
۰ مشارکت کننده