«رمز و راز موفقیت»
راز موفقیت محمود خیامی در ایران ناسیونال مرهون چند عامل بود. او کارآفرینی بود که ترکیب جدیدی از منابع را بهوجود آورد و از سنتهای کسب و کار دور شد. بنابراین شرط لازم کارآفرینی را داشت. مرحوم رضا نیازمند در یکی از خاطراتش عنوان کرد: «روزی همسر آقای خیامی به وزارت اقتصاد آمده بود و میخواست با من ملاقات کند. از درخواست ملاقات ایشان متعجب شدم. او را به اتاق دعوت کردم. چون میدانست من با برادران خیامی روابط خوبی دارم از من خواست تا به آقای خیامی توصیه کنم که یک دست مبل برای خانهاش بخرد». در واقع همسر آقای خیامی به نوعی گلایه کرده بود از زمانی که همسرش وارد صنعت شده، دیگر به مسائل زندگیاش توجهی ندارد. برادران خیامی زمانی که بهعنوان کارآفرین وارد صنعت شده بودند هرچه پول داشتند سرمایهگذاری میکردند و دائما در حال تبدیل سرمایه متغیر به سرمایه ثابت بودند. همین وجه است که بین بازرگان و صنعتگر تفاوت ایجاد میکند. البته در آن دوره دولت و تیم اقتصادی عالیخانی نیز به پیشرفت خیامیها کمک بزرگی کرد. چرا خیامیها در دهه 30 ظهور نکردند؟ زیرا سیاست صنعتی در آن دهه بر اساس مونتاژ خودرو بود. در آن دوره برخی از افراد با اعمال نفوذ، به مونتاژ خودرو متوسل میشدند. اما وزارت اقتصاد در دوران دکتر عالیخانی، راه را برای موفقیت خیامیها هموار کرد. اساس کار دکتر عالیخانی بر تولید داخلی محصولات مختلف بود. اساس تاسیس هر کارخانه نیز این بود که باید کارگر استخدام کند، از واردات جدا شود و به صادرات برسد. دکتر عالیخانی با مونتاژ مخالف بود و واردات را به مونتاژکاری ترجیح میداد. چراکه معتقد بود مونتاژ صرفهجویی ارزی برای کشور نداشته و بهتر است همان خودرو وارد شود. این امر باعث شد شرایطی فراهم شود که افرادی مانند خیامیها ظهور کنند و درخواست تولید دهند. البته این امر را نیز نمیتوان نادیده گرفت که شناخت موقعیت، ویژگی مهم برادران خیامی بود که به درستی در آن دوره به سمت دریافت مجوز رفتند. اگر آنها مجوز تولید نمیگرفتند، نمیتوانستند در فعالیتهای خود موفق شوند. چراکه سیاستهای صنعتی اجازه واردات را به کسی نمیداد و واردکنندهها و مونتاژکنندهها به تدریج نقششان در اقتصاد کمتر شد. در کنار این عوامل تداوم وضعیت تولید نیز راز دیگر موفقیت خیامیها بود. یکی از مسائل مربوط به تداوم تولید خودرو این بود که شاه از ایده خودروسازی بهعنوان یکی از عوامل مدرنیزم در کشور و یکی از پایههای ایدئولوژی خود یاد میکرد که همان «رسیدن به دروازههای تمدن بزرگ» بود. از این جهت خودروسازی مورد حمایت شاه بود. در عین حال خودروسازی به یک مساله ملی تبدیل شده بود. هنگامی که کرایسلر ورشکسته شد، همچنان حمایت خود را از ایران ناسیونال ادامه داد. چراکه اگر قرارداد خود را با ایران ناسیونال پایان میداد، آن زمان پژو جای پیکان را میگرفت. خودروسازی یک صنعت معمولی در کشور نبود. ضمن اینکه ویژگیهای مدرنیزم و شهری شدن باعث شده بود که دولت در هر شرایطی پشت این صنعت باشد. مساله دیگری که موفقیت آنها را تداوم بخشید، همان رابطهای بود که با کارگران برقرار میکردند. محمود خیامی الگوی روابط برادرانه را با کارگران به وجود آورده بود. در مورد حقوق کارگران و مرخصی آنها و سایر مزایای بیمههای درمانی، اجتماعی و مسکن با کارگران تشریک مساعی میکرد. حتی شهری به نام پیکان شهر را در اطراف کارخانه ایجاد کرد. تربیت کارگر فنی یکی دیگر از رازهای موفقیت خیامی بود. او هنرستانهای فنی راهاندازی کرد و با درست کردن شبکه فروش و نمایندگیها و ایجاد تعمیرگاههای مختلفی که بهطور غیرمستقیم ناشی از همین تولید بود، شبکهای را در سراسر کشور راه انداخت. آن زمان دیگر حتی در نزدیک روستاها و شهرهای کوچک هم تعمیرگاههایی را میدیدیم که به راحتی میتوانستند ماشینهای پیکان را که اکثریت ماشینهای موجود در کشور بود، تعمیر کنند. بنابراین این رویه، یک نوع تفکر صنعتی را در کشور رشد میداد.