تاریخ شفاهی صنعت؛ تکیه‌گاهی برای بازگرداندن امید

 

در جامعه‌ای که سال‌هاست با فراز و نشیب‌های اقتصادی، مدیریتی و اجتماعی دست‌وپنجه نرم می‌کند، شاید بزرگ‌ترین کمبود، کمبود امید باشد. فقر امید از هر فقر دیگری ویران‌کننده‌تر است؛ زیرا وقتی امید از میان برود، تلاش‌ها بی‌ثمر می‌شود، انگیزه‌ها رنگ می‌بازد و حتی بزرگ‌ترین استعدادها نیز خاموش می‌شوند. سال‌هاست مردان و زنانی در صنعت این کشور، هست و نیست خود را پای توسعه، تولید، ساخت و خودکفایی گذاشته‌اند؛ اما بسیاری از آنان هیچ‌گاه آنچنان که باید دیده و شنیده نشده‌اند. پروژه‌هایی که با انگیزه آغاز شد، گاه در تلاطم بی‌ثباتی‌های مدیریتی گم شد و تجربه‌هایی که می‌توانست سرمایه‌ای برای نسل‌های بعدی باشد، در کشاکش روزمرگی از بین رفت. در چنین شرایطی، تاریخ شفاهی صنعت می‌تواند بیش از یک روایت‌گری ساده عمل کند؛ می‌تواند نقش یک تکیه‌گاه امیدساز را ایفا کند.

 

چرا؟

زیرا تاریخ شفاهی، چیزی فراتر از ثبت کلمات است؛ این کار، بازگرداندن احترام به راه‌رفتگان، شنیدن تجربه‌های خاموش مانده، و زنده‌کردن دستاوردهایی است که شاید امروز زیر غبار مشکلات پنهان شده باشند. وقتی یک مدیر، یک مهندس، یک کارآفرین یا یک کارشناس صنعتی پس از سال‌ها تلاش می‌بیند تجربه‌اش، روایتش، تصمیماتش و حتی شکست‌ها و پیروزی‌هایش ارزش ثبت و مطالعه دارد، ناگهان امید دوباره‌ای در دلش جوانه می‌زند. او احساس می‌کند:

بخشی از تاریخ این سرزمین است
اثرش ماندگار می‌شود
زحماتش نادیده نخواهد ماند
آینده‌سازان از مسیر او می‌آموزند
این همان چیزی است که فقر امید را درمان می‌کند: حس ارزشمندی، دیده‌شدن و تأثیرگذاری.

 

تجربه‌های موفق، چراغ‌هایی برای راه آینده

صنعت ایران پر است از داستان‌های موفقیت؛ از پروژه‌هایی که با کمترین امکانات و بیشترین اراده به نتیجه رسیده‌اند؛ از نوآوری‌هایی که در دل تحریم و محدودیت شکل گرفته‌اند؛ از مدیرانی که در سخت‌ترین شرایط تصمیمات بزرگ گرفته‌اند. اما بسیاری از این داستان‌ها گم شده‌اند؛ نه کتابی از آن‌ها مانده، نه فیلمی، نه گزارشی و نه حتی آرشیوی منظم. احیای این روایت‌ها، فقط حفظ گذشته نیست؛ این کار، چراغ‌افروزی است برای آینده. وقتی نسل جدید صنعتگران بشنوند که پیشینیانشان چگونه مسیرهای ناشناخته را پیمودند، چگونه بحران‌ها را به فرصت تبدیل کردند و چگونه با دست‌های خالی ساختند، می‌توانند بذر امید را دوباره در دل خود احساس کنند.

 

تاریخ شفاهی صنعت، مسئولیت اجتماعی ماست

امروز بیش از هر زمان دیگری لازم است جامعه صنعتی کشور به خود یادآوری کند که سرمایه‌های انسانی‌اش، بزرگ‌ترین دارایی آن هستند. و ثبت روایت این انسان‌ها، یک اقدام فرهنگی نیست؛ یک وظیفه ملی است. برای نسل امروز و فردا، لازم است به آنان نشان دهیم که این سرزمین، همیشه از دل سختی‌ها سربلند بیرون آمده است؛ و این روحیه، تنها از دل روایت‌های واقعی و تجربه‌های زیسته قابل انتقال است.

اگر فقر امید، خطری جدی برای جامعه ماست، پس تاریخ شفاهی صنعت می‌تواند یکی از مؤثرترین درمان‌ها باشد. زیرا این کار، نه‌تنها روایت گذشته است، بلکه تحکیم دوباره ایمان به توانستن است. روایت‌هایی که می‌گویند:

«راه سخت بود، ما رفتیم. شما می‌توانید ادامه دهید.»

و چه چیزی برای ساختن فردای صنعت ایران ضروری‌تر از همین پیام امیدآفرین؟

 

وب‌سایت  |  اینستاگرام  |  واتس‌اَپ  |  تلگرام  |  آپارات  |  یوتیوب  |  احمد فرهادی 

۰
از ۵
۰ مشارکت کننده