تفکر سیستمی؛ حلقه مفقوده میان دانشگاه و صنعت در مسیر توسعه‌یافتگی

مروری بر نقش پویایی‌های سیستم‌ها در صنایع خودروسازی پیشرو جهان

 

 

یکی از نشانه‌های بارز توسعه‌یافتگی در کشورها، تعامل مؤثر میان دانشگاه‌ها، اندیشکده‌ها و صنایع است؛ تعاملی که فراتر از تبادل دانش، به تولید فهم مشترک از مسائل پیچیده و طراحی سیاست‌های پایدار منجر می‌شود. در بسیاری از صنایع جهانی ـ به‌ویژه صنعت خودرو ـ این ارتباط در قالب تفکر سیستمی و پویایی‌شناسی سیستم‌ها نهادینه شده است؛ رویکردی که توانسته شکاف میان دانش نظری و نیازهای عملی کسب‌وکار را پر کند.

 

چرا جهان صنعتی به تفکر سیستمی رو آورد؟

صنعت خودرو در هزارۀ جدید با مسائلی مواجه شد که تک‌بعدی نبودند:

  • تلاطم بازار و رقابت جهانی
  • چرخه‌های پیچیده تأمین قطعات
  • فشارهای زیست‌محیطی و قوانین انتشار آلاینده‌ها
  • وابستگی‌های شبکه‌ای میان زنجیره تأمین
  • تغییرات تکنولوژیک مثل برقی‌سازی و خودروهای خودران

این چالش‌ها با نگاه خطی قابل مدیریت نبود. مدیران دریافتند که ساختار رفتار می‌سازد و ریشه بسیاری از مشکلات نه در «افراد» بلکه در الگوهای بازخوردی پنهان است. همین مسئله موجب شد صنایع بزرگ جهان به تفکر سیستمی روی آورند تا بتوانند در سطحی بالاتر از جزییات روزمره، سازوکارهای تولیدکننده رفتارهای سازمانی را درک کنند.

 

دانشگاه‌های پیشرو چگونه صنعت خودرو را متحول کردند؟

از دهه ۱۹۸۰ به بعد، موسسات دانشگاهی مانند MIT، Delft، Michigan و Tokyo Tech همکاری گسترده‌ای با شرکت‌های خودروسازی برقرار کردند. این همکاری‌ها سه ویژگی مشترک داشت:

  1. توسعه مدل‌های شبیه‌سازی برای تصمیم‌گیری واقعی
  2. دانشگاه‌ها برای خودروسازان مدل‌های پویایی سیستم طراحی کردند تا تصمیمات مهم ـ از سطح خط تولید تا سیاست‌گذاری فناوری ـ شبیه‌سازی شود و اثرات بلندمدت آن قبل از اجرا دیده شود.
  3. ایجاد زبان مشترک بین مهندسان، مدیران و سیاست‌سازان

تفکر سیستمی باعث شد همه ذینفعان بتوانند با یک نقشه ذهنی مشترک گفت‌وگو کنند و برداشت‌های متفاوت یکپارچه شود. 

 

حل مسائل نه از طریق افزایش منابع، بلکه از طریق شناخت ساختار
بسیاری از صنایع دریافتند که افزایش سرمایه‌گذاری، نیروی انسانی یا خطوط تولید بدون اصلاح ساختارهای سیستمی، به نتایج پایدار نمی‌انجامد.

 

نمونه‌هایی از استفاده تفکر سیستمی در صنعت خودروسازی جهان

اگرچه شرکت‌ها معمولاً جزییات مدل‌های داخلی خود را منتشر نمی‌کنند، اما مستندات دانشگاهی و مطالعات موردی نشان می‌دهد که تفکر سیستمی در حوزه‌های زیر نقشی حیاتی داشته است:

مدیریت پیچیدگی زنجیره تأمین (Supply Chain Dynamics)؛ شرکت‌هایی مانند Toyota، BMW و Ford از مدل‌های سیستمی استفاده کرده‌اند تا:

  • تأثیر نوسانات تقاضا را پیش‌بینی کنند
  • رفتار شلاقی (Bullwhip Effect) را کاهش دهند
  • هماهنگی میان چندصد تأمین‌کننده برقرار شود

به‌عنوان مثال، بخشی از موفقیت تولید ناب (Lean) بر فهم چرخه‌های بازخوردی موجود در انبارداری، زمان تحویل، و ظرفیت تولید استوار است.

سیاست‌گذاری در زمینه خودروهای برقی و خودران؛ تحول به سمت برقی‌سازی و خودروهای هوشمند برای خودروسازان یک مسئله صرفاً فناورانه نبود. مدل‌های سیستمی به آن‌ها کمک کرد تا:

  • تقاضا در سناریوهای مختلف قیمت انرژی را بسنجند
  • اثرات سیاست‌های دولتی را شبیه‌سازی کنند
  • مسیر سرمایه‌گذاری در باتری، زیرساخت شارژ و زنجیره مواد معدنی را بهینه کنند

چنین مدل‌هایی در اروپا و شرق آسیا برای طراحی ده‌ها سیاست صنعتی مورد استفاده قرار گرفته است.

بهینه‌سازی کیفیت، کاهش خرابی و جلوگیری از فراخوان‌های گسترده؛ برخی خودروسازان با استفاده از چرخه‌های بازخوردی کیفیت ـ شامل داده‌های تعمیرگاه‌ها، رفتار رانندگان و خط تولید ـ توانسته‌اند:

  • نقاط اهرمی کاهش خرابی را شناسایی کنند
  • هزینه‌های گارانتی را کاهش دهند
  • زمان واکنش به اشکالات تولید را به حداقل برسانند

تحلیل پویایی بازار و استراتژی رقابتی؛ در بازارهای پرتلاطم چین و آمریکا، برندها از مدل‌های پویایی‌شناسی برای تحلیل:

  • رقابت قیمتی
  • رفتار مصرف‌کننده
  • تأثیر تبلیغات
  • چرخه عمر محصول
  • استفاده کرده‌اند.

 

اگر تفکر سیستمی نباشد چه می‌شود؟

تجربه کشورهایی که این رویکرد را جدی گرفته‌اند نشان می‌دهد که نبود تفکر سیستمی منجر به:

  • سیاست‌های ناپایدار و متناقض
  • افزایش هزینه‌های تولید
  • خطاهای تصمیم‌گیری
  • تکرار مکرر مشکلات مزمن
  • بحران‌های ساختاری در زنجیره تأمین

می‌شود؛ مشکلاتی که برای صنعت خودرو ایران نیز به‌خوبی آشناست.

 

چرا امروز صنعت خودروی ایران به تفکر سیستمی نیاز دارد؟

مسائل صنعت خودرو در ایران نمونه کلاسیک مسائل پیچیده سیستمی است:

  • قیمت‌گذاری دستوری
  • وابستگی به واردات قطعات
  • نوسان تقاضا
  • تغییرات شدید ارزی
  • راندمان تولید
  • کیفیت و رضایت مشتری
  • چالش‌های انرژی و محیط زیست

هیچ‌کدام از این مسائل با اقدام‌های مقطعی حل نمی‌شوند. نیاز است ابتدا ساختار مسئله دیده شود و سپس نقاط اهرمی آن پیدا شود؛ همان کاری که تفکر سیستمی برای آن خلق شده است.

 

نقش کلیدی همکاری صنعت و دانشگاه: فرصتی که نباید از دست رفت

راه برون‌رفت پایدار تنها از مسیر پیوند دانشگاه، اندیشکده و صنعت می‌گذرد. نمونه‌هایی که ذکر شد نشان می‌دهد کشورهای توسعه‌یافته زمانی جهش کردند که به جای اتکا به تجربه‌های فردی یا تصمیمات واکنشی، مدل‌های علمی و شبیه‌سازی‌شده را مبنای سیاست‌گذاری و تصمیم‌سازی قرار دادند. برگزاری کارگاه‌هایی همچون «پویایی‌شناسی و تفکر سیستم‌ها» با همکاری دانشگاه شریف، اقدامی مهم در جهت ایجاد همین زبان مشترک است؛ زبانی که می‌تواند به مدیران صنعت خودرو امکان دهد تا برای نخستین‌بار مسائل مزمن را در قالب یک سیستم کل‌نگر ببینند و سیاست‌هایی اتخاذ کنند که نتایج آن نه در کوتاه‌مدت، بلکه در افق بلندمدت پایدار باشد.

 

وب‌سایت  |  اینستاگرام  |  واتس‌اَپ  |  تلگرام  |  آپارات  |  یوتیوب  |  احمد فرهادی 

۰
از ۵
۰ مشارکت کننده