صنعت خودروسازی، آیینه تمامنمای پویایی و وضعیت سه مؤلفه کلیدی: صنعت، اقتصاد و ژئوپلیتیک جهانی است؛ کمتر میتوان صنعتی را یافت که همچون خودروسازی، این سه ضلع را با چنین پیوستگی و پیچیدگی به طور همزمان به یکدیگر متصل سازد. رشد و شکوفایی این صنعت، وابسته به پیوند تنگاتنگ با تجارت بینالملل و استقرار زنجیرههای تأمین جهانی است؛ زنجیرههایی که همواره باتکیهبر مطالعات عمیق و عقلانیت عملیاتی، در جستجوی تحقق بهینهترین شرایط اقتصادی تولید بودهاند.
بااینحال، مسیر معمول صنعت خودروسازی در سالهای اخیر، بهویژه با جهش چشمگیر چین در حوزه خودروهای برقی و هوشمند، دستخوش تحولی بنیادین شده است. چین با حرکت صبورانه و هدفمند خود نهتنها قواعد رقابت را دگرگون ساخته، بلکه نظم حاکم را برهم زده و توازن قدرت در این صنعت را بهصورت چشمگیری به سود خود تغییر داده است. امروز شرکتهایی نظیر BYD، Nio و Geely فاصله خود را با بزرگان غربی و ژاپنی بهشدت کاهش دادهاند و در شاخصهایی چون اتوماسیون تولید، هزینه تمام شده و هوشمندسازی، حتی از رقبای جهانی پیشی گرفتهاند.
در دهههای اخیر، خودروسازان غربی بهویژه ایالات متحده و اروپا از مزیت صادرات خودروهای سنتی به چین بهرهمند بودند و از این بازار عظیم، سودهای قابلتوجهی به دست میآوردند؛ اما اکنون شرکتهای غربی ناچار به یاری خواهی از زنجیره تأمین چین برای کمک به تولید خود، و همچنین مهار ظرفیت مازاد تولید چین شدهاند. چنین وضعیتی دگرگونی اساسی در توازن قدرت و موقعیت سنتی آنها را نمایان میکند. تسلط چین بر نوآوری در حوزه خودروهای برقی و مدیریت زنجیرههای تأمین، وزنه رقابت را به نفع تولیدکنندگان چینی سنگین کرده است.
صنعت خودروی آلمان که زمانی مظهر قدرت مهندسی و کیفیت برتر جهانی بود، با بحرانی جدی مواجه است: ناتوانی در تطابق با روند برقیسازی و دیجیتالیشدن، هزینه بالای تولید و وابستگی به فناوریهای سنتی، زمینه کاهش چشمگیر رقابتپذیری آن را فراهم آورده است. در ایالات متحده نیز، باوجود نوآوریهایی نظیر تسلا، عبور به تولید انبوه خودروهای نوین با موانع ظرفیت و سرعت همراه بوده است. ژاپن که سالها به بهبود مستمر و نوآوری شهره بوده، ناچار است جایگاه و رویکردهای خود را با سرعت بیشتری بازتعریف کند؛ چراکه بازار جهانی به رهبری چین با شتاب زیادی به سمت راهحلهای نوین حرکت میکند.
همزمان با تحولات صنعتی، تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی نظیر جنگهای تعرفهای، محدودیتهای صادراتی و تلاش برای انتقال صنایع حیاتی به کشورهای دوست (Friendshoring) یا داخل مرزها (Reshoring)، ساختار رقابت و توازن قدرت را پیچیدهتر از پیش ساختهاند. سیاستگذاران غربی در پاسخ به خیزش چین، نقش دولتهای خود در صنعت خودرو را بازتعریف نمودند؛ روش اروپاییها گاه با پرداخت یارانهها یا تسهیل و یا تشدید مقررات زیستمحیطی همراه بوده که خود بر پیچیدگی و ناکامی عرضه و تقاضای بازار اروپایی افزوده است.
در سالهای اخیر، زیانهای بیسابقهای گریبان خودروسازان غربی در بازار چین را گرفته است؛ بازاری که روزگاری افقی بیکران از سودآوری برای برندهای آمریکایی و اروپایی میگشود. برای نمونه، شرکت جنرال موتورز که زمانی یکهتاز چین بود، در سال ۲۰۲۴ با زیان عملیاتی سالانهای نزدیک به ۴۶۳ میلیون دلار و بیش از ۵ میلیارد دلار خسارت ناشی از کاهش ارزش داراییها و بازسازی ساختاری مواجه شده است. همچنین، افت پایدار و کاهش قابلتوجه حجم فروش، فرصتهایی به ارزش میلیاردها دلار را از جنرال موتورز و فورد گرفته است.
خودروسازان آلمانی نیز شدیداً در بازار چین آسیب دیدند. فولکسواگن که زمانی رهبر مطلق بازار چین بود، از فروش ۴.۲۳ میلیون دستگاه در سال ۲۰۱۹ به ۲.۹۳ میلیون دستگاه در سال ۲۰۲۴ سقوط کرده است. کاهش ۳۱ درصدی، سالانه حدود ۵۲ میلیارد دلار از درآمد شرکت کاسته است. مجموع زیان سه خودروساز بزرگ آلمانی در بازار چین به بیش از ۶۱ میلیارد دلار و با احتساب خسارات شرکتهای آمریکایی، این رقم به بیش از ۷۱ میلیارد دلار رسیده است. سهم بازار خودروسازان غربی در چین از ۶۴ درصد در سال ۲۰۲۰ به ۳۷ درصد در ۲۰۲۴ سقوط کرد؛ با توجه به حجم بازار چین، برندهای غربی سالانه حدود ۸.۵ میلیون خودرو از فروش خود را از دست داده اند و این کاهش معادل ۳۴۰ میلیارد دلار زیان "تخمینی" سالانه برای غربیها عنوان میشود. این آمارها صرفاً ارقام مالی نیست، بلکه نشانه ازدسترفتن فرصتها و تضعیف رشد اقتصادی و نقش ژئوپلیتیک غربیها در بزرگترین و پویاترین بازار خودروی جهان است. روزگاری که بازار چین در سیطره برندهای غربی بود گذشته و امروز همان برندها با پرسشهایی بنیادین درباره جایگاه و آینده خود در چین روبرو هستند. ازدسترفتن این موضع بهسادگی جبرانپذیر نیست و این تحولات برای خودروسازان آمریکایی و آلمانی صرفاً یک وقفه نیست، بلکه پایان عصری از سلطه جهانی به شمار میرود. انباشت زیانهای سه برند آلمانی و برای شرکتهای نامدار آمریکایی در مجموع رقمی نزدیک به ۳۴۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود، این رقم غیرقابلباور، تأثیر تحولات عمق این صنعت را منعکس میکند. در مجموع، بردار رشد آینده صنعت خودروسازی چه توسعه و چه انقباض وابسته به برهمکنش پیچیده سه متغیر کلان است:
دینامیکهای صنعتی: نوآوریهای فناورانه، رقابت و مدیریت زنجیره تأمین.
شرایط اقتصاد کلان: از جمله رشد اقتصادی، نرخ تورم، سیاستهای پولی و مالی و قدرت خرید بازارِ هدف.
عوامل ژئوپلیتیکی: شامل تعرفههای تجاری، اتحادهای منطقهای و میزان ثبات سیاسی جهانی.
این سه مؤلفه، فضایی پارامتریک ایجاد میکنند که مسیر راهبردی و دامنه نوسانات صنعت خودروسازی در محدوده آن تعریف و محدود میشود. در واقع، جهتگیری آینده این صنعت را میتوان به برداری پویا در یک مثلث تشبیه کرد که هر حرکت آن دائماً با سه ضلع صنعت، اقتصاد و ژئوپلیتیک محدود میشود.
اگرچه آینده را نمیتوان با قاطعیت پیشبینی کرد، اما یک نکته روشن است: ساختار جهانی صنعت خودرو، در تلاقی روزافزون "صنعت، اقتصاد و ژئوپلیتیک" بازتعریف میشود و هرگز شبیه گذشته نخواهد بود؛ پیامدهای این تحول، اقتصاد و سیاست همه کشورها را متأثر خواهد کرد و به همان اندازه، نقشآفرینی متقابل اقتصادها و صنایع ملی در شکلدهی آینده این صنعت پابرجا خواهند ماند.
وبسایت | اینستاگرام | واتساَپ | تلگرام | آپارات | یوتیوب | احمد فرهادی