اگر چه سخن بر سر استراتژی در صنعت خودرو بسیار است؛ اما برخی معتقدند بنا به دلایلی صنعت خودروی ایران طی چهار دهه گذشته از استراتژی مشخصی تبعیت نکرده است و ناکامیهای این صنعت ریشه در مباحث بازار و عدم شناخت دقیق بازار دارد این افراد از موضوعات زیر بهعنوان دلایل اصلی یاد میکنند:
- استراتژی اجرا شده در صنعت خودرو، عملاً و به طور ملموس منجر به تولید محصولات بیکیفیت طی حدود ۴ دهه شده است.
- روند بازار محصول و روند تکنولوژی محصول در سطح جهانی و تغییرات تمایلات جامعه بهخوبی پیشبینینشده است.
- عدم تولید محصول در کیفیت مناسب باعث عدم موفقیت در جلب کمکهای دولتی شده است.
- باتوجهبه کیفیت پایین محصول، بازار کشورهای فقیر و دچار بحران بهعنوان بازارهای هدف صادراتی انتخاب شده است.
- با ادامه تولید محصولات بیکیفیت برای مدت طولانی فقط سودآوری کوتاهمدت موردتوجه قرار گرفته است.
حال میتوان پرسید که برای اتخاذ استراتژی مناسب در صنعت خودروسازی «تولید چه محصولی و برای کدام بازار» اهمیت دارد؟
از جمله عوامل مهم کسب مزیت نسبی و امکان ادامه حیات توجه به سمت تقاضای بازار است. برای انتخاب نوع محصول تولیدی در صنعت خودروسازی، توجه به روند بازار و وضعیت تقاضا اهمیت ویژهای دارد. یعنی توجه به بازار داخلی و بازارهای صادراتی. بازار موردنظر برای تولید خودرو، در درجه اول بازار داخلی است در صورت موفقیت در بازار داخلی امکان صادرات نیز وجود خواهد داشت. در بلندمدت ضرورت دارد که هم در بازار داخلی و هم بازار خارجی سهم قابلتوجه وجود داشته باشد. برای آینده قابلپیشبینی، در مورد بازارهای صادراتی، انتخاب بازار کشورهای فقیر یا انتخاب بازار کشورهای پیشرفته بهعنوان بازارهای هدف انتخاب مطلوبی نیست! باید در پی انتخاب بازار کشورهای با درآمد متوسط بهعنوان بازار هدف بود.
از لحاظ نظری کالاهایی که از کشش درآمدی بالا برخوردارند چشمانداز بهتری برای فروش داخلی و خارجی دارند. چرا که هر چه کشش بیشتر باشد، با افزایش سطح درآمد، تقاضای مصرفکننده با نرخ بیشتری افزایش مییابد. چند سال پیش وزیر تجارت بینالملل و صنایع ژاپن در گزارشی به سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی اعتراف کرد که تلاش برای صنایع با هزینه نسبی پایینتر (و بالطبع قیمت پایینتر) برای ژاپن غیرمفید است و کشورش تصمیم دارد بهسوی صنایعی حرکت کند که در نگاه ایستا و کوتاهمدت موافق عقلانیت اقتصادی نیست اما از دیدگاه بلندمدت صنایعی هستند که کشش درآمدی تقاضای آنها بسیار بالاست و پیشرفت فناوری، سریع و بهرهوری نیروی کار روزافزون است.
یکی از علل اساسی سقوط رابطه مبادله کشورهای درحالتوسعه، پایینبودن کشش درآمدی تقاضای صادرات این کشورها و یکی از علل موفقیتهای کشورهای توسعهیافته در زمینه صادرات، بالابودن کشش درآمدی صادراتشان ابراز میشود؛ چرا که وقتی کشش درآمدی تقاضا بالا باشد، با افزایش درآمد، تقاضا برای آن کالا بیش از افزایش درآمد افزایش مییابد و صادرکنندگان این کالاها همواره با افزایش تقاضا روبرو خواهند شد. با کشش درآمدی پایین، عکس این حالت اتفاق خواهد افتاد. پس هر چه کشش درآمدی تقاضای صادرات بیشتر باشد، زمینههای استفاده از مزیتهای نسبی بیشتر خواهد بود. آمار و اطلاعات و شواهد سایر کشورها هم نشان میدهد که همراه با افزایش در آمد سرانه خودرو های ارزانقیمت و بیکیفیت بازار خود را از دست میدهند؛ بنابراین لازم است برای افزایش مزیت نسبی و افزایش مستمر کیفیت و البته و تا حدودی قیمت محصولات صنعت خودروسازی ایران، مکانیزم پایدار و مطمئن ایجاد شود. البته باید به یادداشت که بدون ایجاد ساختارهای مناسب و بدون اجرای مجموعه اقدامات مناسب نمیتوان ادعایی در مورد اتخاذ استراتژی مناسب بیان کرد.
وبسایت | اینستاگرام | واتساَپ | تلگرام | احمد فرهادی
احمد فرهادی: ۰۳/۰۳/۰7