نخست: کالای اقتصادی:
کالای اقتصادی به تمام کالاهای مادی یا معنوی اطلاق میشود که ارزش پولی داشته و قابلیت خرید و فروش داشته باشند. به عبارتی هر کالا یا خدمتی که فرد، حاضر به پرداخت مبلغی برای کسب آن باشد کالای اقتصادی محسوب میشود. برای نمونه اگر دعای خیر گدا برای فردی با ارزش باشد و برای وی مطلوبیت و خوشایندی داشته باشد، آن دعای خیر برای شخص یک کالای اقتصادی محسوب میشود؛ ولی راهنمایی یک پدر در زمینههای اقتصادی و یا سایر زمینهها در صورتیکه برای فرد رضایتمندی نداشته باشد، کالای اقتصادی محسوب نمیشود. بنابراین «کالای اقتصادی» نه به معنای «کالای ارزان قیمت»! که به معنای هر چیزی است که ارزش پولی داشته باشد. در اقتصاد خودرو نیز هر خودرویی از گران قیمتترین آن با ارزشی بیش از یک میلیون دلار تا ارزانترین آن با ارزشی حدود چهار هزار دلار؛ همگی «خودروهایی اقتصادی» محسوب میشوند! بنابراین تفسیر از «خودروی اقتصادی» به عنوان «خودروی ارزان» از نظر علم اقتصاد اندکی جای تامل دارد!
دوم: هیتلر!
اگر برداشت ما از مفهوم «خودروی اقتصادی»؛ «خودروی ارزان قیمتی» باشد که اکثریت مردم قدرت خرید آن را داشته باشند. باید گفت که این ایده نخستین بار در ذهن «آدلف هیتلر» رهبر «خود شیفته» آلمان نازی جوانه زد! او که خود را بیهمتا میدانست و به شدت نیاز به تأیید دیگران داشت! در ملاقات خود با فردیناند پورشه از او تقاضا کرد که: «خودرویی بسازد که عموم مردم توانایی خرید آن را داشته باشند» این ایده منجر به تولید «خودروی بیتل» و تاسیس شرکت «فولکس واگن» به معنای «خودروی مردمی» شد. شاید «فولکس واگن» میتوانست سایر نیازهای شخصیتی هیتلر را فرونشاند! به ویژه نیاز به ستایش توسط دیگران!
سوم: «خودرو» محصول اقتصاد
«خودرو» همچون هر کالای دیگری محصول فضای اقتصاد کسب و کار کشور است؛ در یک اقتصاد آزاد و رقابتی تولید کالا از شاخصها و متغیرهای اقتصادی پیروی میکند؛ اما در یک اقتصاد متمرکز؛ تولید کالا از «دستور» تبعیت مینماید، تجربه نشان داده است که شاید در کوتاه مدت بتوان به دستور کالایی تولید کرد! اما در بلند مدت؛ تولید چنین کالایی نه اقتصادی خواهد بود و نه ممکن! «ترابانت» نمونهای از این ایده است.
چهارم: «ترابانت»!
پس از جدایی کشور آلمان به دو بخش شرقی و غربی؛ مسئولین وقت آلمان شرقی تصمیم گرفتند «خودرویی اقتصادی» بسازند! نتیجه تولید «ترابانت» بود. خودرویی که تولید آن در سال 1957 آغاز گردید و تا سال 1990 ادامه داشت، در «ترابانت» موتوری دو زمانه تعبیه شده بود که بشدت آلاینده بود! همچنین جنس بدنه این خودرو هم از کامپوزیتی ساخته میشد که آن هم برای محیط زیست آلاینده بود! روایت میکنند در سال 1989 چند روزی پیش از فروریختن دیوار برلین؛ تظاهراتی گستردهای صورت گرفته بود، مردم آلمان شرقی با «ترابانت»های خودشان صفی گسترده در اطراف دیوار تشکیل داده بودند؛ آلودگی این خودروها چنان بود که کل منطقه را دود در بر گرفته بود.
پنجم: خروج!
داستان دو آلمان فقط به «ترابانت» ختم نمیشود؛ در این سرزمین مردمانی با خون مشترک؛ تمدنی مشترک و با میزانی مهارت فنی و دانش زندگی میکردند؛ جنگ این سرزمین را به دو بخش تقسیم کرد! یکی در پی «تولید اقتصادی کالا» دیگری در پی استقرار «اقتصاد تولید کالا»! نتیجه این بود که آلمان شرقی و نه غربی مجبور بود دیواری دور خود بکشد تا از خروج سرمایههایش (مادی و انسانی) جلوگیری نماید!
پینوشت:
مفهوم «خودروی اقتصادی» اصطلاحی است که بیشتر در ایالات متحده برای خودروهایی به کار برده میشود که هم قیمت آن پایین باشد و هم هزینه طراحی و تولید آن! به همین لحاظ خودروهای اقتصادی عمدتاً کوچک، سبک وزن و ارزان هستند. از این جهت «خودروی اقتصادی»؛ بیشتر کاربرد فنی و مهندسی دارد تا کاربرد اقتصادی! در هر حال خودرو بینالمللیترین صنعت است، «ارتباطات بینالمللی» برای این صنعت آنچنان مهم است؛ که «آب برای کشاورزی!». در «انزوا» ممکن است تولید کند؛ اما آن تولید؛ نه اقتصادی خواهد بود و نه رقابتی! پیش نیاز تولید خودروی اقتصادی؛ آن است که فضای صنعت و اقتصاد به سمت رقابتیتر شدن؛ تعامل و ارتباطات بیشتر هدایت شود و در چرخه «داد و ستد» جهانی قرار گیرد. اگر چنین باشد هر آنچه تولید کند، اقتصادی خواهد بود؛ چه ارزان! چه گران!
وبسایت | اینستاگرام | واتساَپ | تلگرام | احمد فرهادی
احمد فرهادی: ۰۳/۰۵/۰۱