در میان نامهای بزرگ توسعه ایران در قرن بیستم، خداداد فرمانفرماییان جایگاهی ویژه دارد؛ مدیری از تبار اندیشه و انضباط که در بزنگاههای حساس، شالودهی نهادی اقتصاد ایران را پیریزی کرد. از سازمان برنامه تا بانک مرکزی، حضور او یادآور نسلی از مدیران است که پیش از هر چیز، به «نظم» و «حسابداری عقلانی» باور داشتند.
فرمانفرماییان فارغالتحصیل اقتصاد از دانشگاه هاروارد بود و در بازگشت به ایران در دهه ۱۳۳۰، به حلقهی اولیهی برنامهریزان سازمان برنامه پیوست. در زمانی که مفاهیم «بودجه توسعه»، «سرمایهگذاری زیربنایی» و «برنامهریزی میانمدت» هنوز در ایران ناآشنا بود، او همراه چهرههایی چون ابوالحسن ابتهاج، علینقی عالیخانی و رضا نیازمند، زیربنای تفکر برنامهریزی علمی را در اقتصاد کشور بنا نهاد.

از سازمان برنامه تا بانک مرکزی
فرمانفرماییان در دهه ۱۳۴۰ به سمت مدیرکل بانک مرکزی ایران رسید و نقش کلیدی در ایجاد چارچوبهای سیاست پولی مدرن ایفا کرد.
در دورانی که کشور در حال گذار از اقتصاد نفتی به صنعتی بود، او کوشید تا نظم مالی و کنترل تورم را در اولویت قرار دهد. تدوین مقررات برای نظام بانکی، تلاش برای استقلال نسبی بانک مرکزی از فشارهای سیاسی، و گسترش بانکداری توسعهای از جمله دستاوردهای او بود.
اما مهمتر از همه، فرمانفرماییان بر پیوستگی سیاست پولی و برنامهریزی توسعه تأکید داشت. او معتقد بود بدون انضباط مالی، هیچ برنامه عمرانی پایدار نمیماند. همین دیدگاه بود که باعث شد در دوران او، بانک مرکزی نه صرفاً خزانهای برای دولت، بلکه نهادی راهبردی برای ثبات اقتصاد کلان باشد.
نظم نهادی به جای مصلحتگرایی
نسل فرمانفرماییان باوری ریشهدار به «نهادسازی» داشت. آنها توسعه را نه محصول پروژههای پرزرقوبرق، بلکه نتیجهی استقرار قواعد پایدار میدانستند. در نگاه او، اگر نظام آماری، حسابداری، و سیاستگذاری علمی در کشور تثبیت نشود، هر برنامهای محکوم به شکست است.
این نگاه هنوز درسی زنده برای امروز ماست. در شرایطی که تصمیمگیریهای اقتصادی بار دیگر تابع مصلحتهای کوتاهمدت و فشارهای بودجهای شده، یادآوری نقش فرمانفرماییان یعنی بازگشت به اصل فراموششدهی «ثبات نهادی».
میراثی برای بازخوانی امروز
اگر عالیخانی نماد سیاست صنعتی بود و نیازمند نماد مدیریت اجرایی، فرمانفرماییان را باید نماد نظم مالی و نهادی دانست. او از معدود مدیرانی بود که میان علم و عمل، تعادلی واقعی برقرار کرد.
در روزگاری که اقتصاد ایران بار دیگر در جستوجوی ثبات و کارآمدی است، بازخوانی اندیشه و تجربهی او میتواند الهامبخش باشد.
نهادسازی، استقلال بانک مرکزی، و حاکمیت قانون در سیاستگذاری اقتصادی ـ همان اصولی بودند که فرمانفرماییان بر آنها پافشاری کرد و امروز بیش از هر زمان، کشور به آنها نیاز دارد.
شاید زمان آن رسیده باشد که از نو به یاد آوریم:
توسعه نه از مسیر شعار و برنامههای مقطعی، بلکه از راه نظم، علم و مدیریت مسئولانه ممکن است؛ همان میراثی که خداداد فرمانفرماییان برای ایران بهجا گذاشت.
وبسایت | اینستاگرام | واتساَپ | تلگرام | آپارات | یوتیوب | احمد فرهادی


















