در ماههای اخیر، رویکرد سیاست خارجی اروپا بهویژه آلمان، فرانسه و بریتانیا بهطور محسوسی تهاجمیتر و حتی در مواردی آشکارا خصمانهتر شده است، بهویژه در قبال ایران. این تحول، امری تصادفی به نظر نمیآید؛ بلکه بازتاب دگرگونی بنیادی و پایدار در رویکرد اروپا به روابط بینالملل است. به نظر میآید قاره اروپا به تدریج گفتوگو و تعامل را کنار گذاشته و به سمت تقابل حرکت میکند؛ پدیدهای که به نظر میآید نه سطحی است و نه موقتی و نه محدود به حوزه مورد تنش با ایران (انرژی هستهای). بلکه نشانهای از بازآرایی اساسی گسترده تر و ماهیت سیاست خارجی اروپاست که تحت تأثیر فشارهای اقتصادی، رقابت صنعتی و تحولات ژئوپلیتیک خود شکل گرفته و آینده روابط خارجی اتحادیه اروپا، بهویژه با جهان جنوب، را تا حدی مبهم ساخته است.
مطالعات گوناگون بینالملل نشان میدهد که اروپا و غرب به طور فزایندهای رویکردی معاملاتی (Transactional) را در روابط بینالملل برگزیده و از پایبندی سختگیرانه به حقوق بینالملل (Rule-based International Law) فاصله میگیرند. این روند با تغییرات سیاست خارجی آمریکای فعلی تشدید شده و بر اولویت توافقات فوری و منافع ملی به جای هنجارهای چندجانبه و چارچوبهای حقوقی تأکید دارد. در نتیجه، اهرمهای اقتصادی و چانهزنی جایگزین قواعد تثبیتشده بینالمللی شده و نظم چندجانبهگرای پساجنگ جهانی دوم را تضعیف کرده است. افول سلطه اقتصادی و صنعتی غرب در برابر قدرتهای نوظهور شرقی، این روند را تسریع نموده است.
در سـطح جهانی، نظـام چنـدجانبهگرایی که روزگـاری (حتی با وجود کاستیهایش) بازتابدهنده ثبات و مبتنی بر همکاری حقوقی بود امروزه زیر فشار سیاست قدرت و تقدم منافع ملی ایالات متحده و اروپا تضعیف شده است. این فرایند، ساختاری سلسلهمراتبی و نابرابر را پدید آورده که یادآور فضای طنز تلخ رمان "مزرعه حیوانات" است. اروپای امروزی با مجموعهای از بحرانهای بنیادین از جمله کسری بودجه، افول صنعت، ناامنی انرژی، پیری جمعیت و تغییر در اتحادهای راهبردی روبهروست؛ عواملی که همگی نشانهای از افول هژمونی این قاره به شمار میروند. دادههای اقتصادی، کاهش تولید صنعتی و افزایش کسری بودجه در اتحادیه اروپا را تأیید میکنند. جنگ اوکراین نیز آسیبپذیری ساختار امنیت انرژی اروپا را آشکار ساخته و کاهش بهرهوری و نوآوری، فشار مضاعفی بر نظام اجتماعی و اقتصادی این منطقه وارد کرده است. در چنین شرایطی، اصلاحات سطحی پاسخگو نبوده و اروپا در صدد بازاندیشی عمیق در نقش خود در نظم جهانی چندقطبی است؛ فرآیندی که لزوماً به راهبردهای سازنده یا صلحآمیز از سوی اروپاییان منتهی نخواهد شد. حتی رویکردهای تقابلی اروپا در عرصه بینالمللی، سطحی یا موقتی به نظر نمیرسد، بلکه بازتاب دگرگونی عمیقی است که آینده روابط خارجی اتحادیه اروپا با سایر کشورها، بهویژه کشورهای در حال توسعه، را در هالهای از ابهام فرو برده است.
دانلود بسته دانشی در سایت اندیشکده خودرو
وبسایت | اینستاگرام | واتساَپ | تلگرام | آپارات | یوتیوب | احمد فرهادی